بـه شـــوق ِ دیــــدارت …


بـه شـــوق ِ دیــــدارت …

چه آب و جـارویــی

راه انـــداخــتــه انـــد !

چشـم هـا و مـژه هـایـم   

اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده ...


گفت : می خوام یه یادگاری بنویسم تا همیشه برات بمونه ... 

 

 

 

گفتم : کجا؟

 

 

 

گفت : رو قلبت ...

 

 

 

گفتم : می تونی؟

 

 

 

گفت : آره زیاد سخت نیست ...

 

 

 

گفتم : بنویس تا برای همیشه بمونه ...

 

 

 

یه خنجر برداشت ...

 

 

 

گفتم : این چیه%:./<3C/span>

 

 

 

گفت : هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس .

 

 

 

ساکت شدم  ...

 

 

 

گفتم:بنویس دیگه چرا معطلی ؟

 

 

 

خنجر رو برداشت و با قسوت تیز اون نوشت :

 

 

 

دوستت دارم دیوونه !!!

 

 

 

اون رفته خیلی وقته ... کجا ؟ نمی دونم .

 

 

 

اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده ...

 

میترسم آخرش



میترسم آخرش از این شب بیداریا،از این اشک ریختنا،از این غصه های ناتموم دق کنم°°°
نبودنت آخرش کار دستم میده°°°°
تو که زندگیت آرومه نه

خدایا چرا همش من





ﻣﯿﺮﯼ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺸﯽ ...


ﺩﻟﺖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ..


ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﮑﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮕﻪ ... ﺷﺎﯾﺪﻡ ﻭﺍﺳﻪ


ﺧﻮﺩﺕ ...


ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﮔﻮﺵﮐﻨﻪ ...

 

ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﻢ ﺑﮕﻪ ... ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ..


ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﮐﺎﻓﯿﻪ ...


ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ، ﭼﮏ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ


ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ پیام ﺑﺪﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ .. ؟؟!!


ﻣﯿﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﺶ ...


هه (Online)


یه خنده ی تلخ ...


ﯾﻪ ﺁﻩ ﺁﺭﻭﻡ  ...


ﺑﻐﻀﺖ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﮔﻠﻮﺕ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﻣﯿﮕﯽ


ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ...


اون اینطوری شادتره ...


عکسشو میبینی ...


با خودت میگی ...


"خوشبحالش چه خوشگل شدی ..."


بعد بغضت ...


.... بیخیال ....


هیچ کس ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﻧﻤﯿﺸﻪ ....

 

ﮐﻪ ﭼﯽ ﺑﻬﺖ ﮔﺬﺷﺘﻪ ...

 

ﺻﺐح ﻣﯿﺸﻪ ...


ﻭ باز میخندی ...


همه هم میگن خوشبحالش ...


چه زندگی شادی داره ...


هه


امروزم تموم شد ...


شب شد ...


امشب تکرار دیشب ...


خدایا چرا همش من

قصه اشک............



ما هم شنیدیم٬ میگن:

وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،
یعنی واقعن دوسش داره...


اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،
یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه
....